خلاصه بحث بصیرت
(جلسه بیستم)
آماده برای مرگ
در جلسات قبل دریافتیم که وسیلهی سعادت، عمل بر اساس ایمان و معرفت است و این سه باید با هم باشند، تا به عروج و تعالی بیانجامند. در ادامه، خطبهای دیگر از امام علی(علیهالسلام) را مورد بررسی قرار میدهیم که در آن، اهمیت عمل را گوشزد میکنند. ایشان در خطبهی 64 میفرمایند:
"فَاتَّقُوا اللهَ عِبَادَ اللهِ، وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأعْمَالِكُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا یبْقَى لَكُمْ، بِمَا یزُولُ عَنْكُمْ؛ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ، وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أظَلَّكُمْ."
پس ای بندگان خدا، تقوای الهی را پیشه کنید و با عملهای خود، به استقبال اجلهایتان بروید و آنچه را که برایتان باقی میماند، با آنچه از دستتان میرود، بخرید. از دنیا كوچ كنید، كه براى كوچ دادنتان تلاش مىكنند و آمادهی مرگ شوید، كه بر شما سایه افكنده است.
آنچه در این دنیا به ما داده شده و در دست ماست، مال ما نیست؛ فقط ابزاری است برای رسیدن به آخرت، و با گذشت زمان، از دستمان میرود. راز سعادت، این است که داراییهایی را که جبراً از دست خواهیم داد، با اختیار خود، به خدا بفروشیم و بهشتِ باقی را بخریم.
به عنوان مثال، همهی انسانها جان خود را از دست میدهند؛ اما کسی که در جهاد به شهادت میرسد، با خدا معامله میکند و به بهای عمرش، بهشت را میخرد؛ و کسی که عمری را در غفلت گذارنده است، اگر چه او هم جبراً میمیرد، اما این جان دادن، برایش سود بهشت را به همراه نمیآورد؛ چون با نیت و انگیزه نیست و خود را برای مرگ، آماده نکرده است. لذا فردا، آروز میکند که ای کاش بین او و عملش، فرسنگها فاصله بود[1]؛ اما این آرزو محقّق نمیشود، چون عمل با عامل خود، متحد است!
پس باید بکوشیم قبل از اینکه مرگ، جبراً ما را بیدار کند، خودمان بیدار شویم؛ که بیداری با ضربهی مرگ، بسیار سخت است. چگونه بیدار و آماده شویم؟ با فرار از خودیها، خودمحوریها، رذایل و تعلقات فانی دنیا.
امام(علیهالسلام) در ادامهی خطبه از ما میخواهند:
"وَ كُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهِمْ، فَانْتَبَهُوا؛ وَ عَلِمُوا أنَّ الدُّنْیا لَیسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ، فَاسْتَبْدَلُوا."
در زمرهی گروهی باشید که صیحهی مرگ را شنیدند و متنبّه و بیدار شدند و دانستند که دنیا، خانهی آنان نیست، پس آن را [با خانهی ابدی آخرت] عوض کردند.
این صیحه، هر لحظه برای ما طنینانداز است؛ اما اگر گوش باطنمان با صیحههای کاذب و دروغین دنیا، امیال، هوای نفس، خودبینی و خودخواهی کر شود، آن صیحهی صادق را نمیشنویم تا متنبّه شویم. و این تنبّه، بیداری جسم و طبیعت نیست؛ بلكه بیداری از خواب غفلت است. انسانی که قلبش در خواب باشد، فکر میکند دنیا و شئون دنیوی، غایت او هستند؛ در حالی که اینها فقط ابزار ابتلا هستند؛ ابزاری برای رهایی، نه وابستگی و تعلق بیشتر! پس نباید دنیا را خانهی امن خود بداند.
"فَإنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یتْرُكْكُمْ سُدًى؛ وَ مَا بَینَ أحَدِكُمْ وَ بَینَ الْجَنَّةِ أوِ النَّارِ، إلاّ الْمَوْتُ أنْ ینْزِلَ بِهِ."
پس همانا خداوند سبحان، شما را عبث نیافریده و رهایتان نکرده؛ و بین هیچ یک از شما با بهشت یا جهنم، فاصلهای جز نازل شدن مرگ نیست.
هشدار كه زندگی به سرعت میگذرد و حتی یك لحظه توقف ندارد. هشدار كه سالیان عمر، با گذشت بی سر و صدای خود، ما را روانهی حاشیهی طبیعت میكند، تا آن گاه كه از طبیعت، كاملاً بیگانه شویم و با این آشنا، احساس غربت كنیم و ببینیم كه تنها هستیم و هیچ چیز نداریم! البته این سیر، با آگاهی انجام نمیشود؛ بلكه انسان به طور تدریجی و ناخودآگاه، به این غایت میرسد و كمكم تمام لذایذ مادی از جمله لذت خوراكیها، لذت جنسی، هیجانهای عاطفی، مقامات و شهوتها را از دست میدهد.
"فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیا مِنَ الدُّنْیا، مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً؛ فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ، نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ."
پس در دنیا، از دنیا توشه بگیرید، آنچه را که فردای قیامت با آن، خود را [از آتش شقاوت] حفظ کنید. پس بنده باید تقوای پروردگارش را داشته، خیرخواه خود باشد، توبهاش را پیش فرستد و بر شهوتش غلبه کند.
این کلام نورانی، صحّه بر این مطلب میگذارد که تنها جایی که میتوان عمل کرد و به سعادت رسید، دنیاست. دنیا، مزرعهی آخرت و تنها جایگاه عروج ماست. و ما، تنها زمانی میتوانیم خیرخواه خود باشیم که نفسمان را بشناسیم و عوامل سازندهی شخصیت خود را به نحو احسن به کار گیریم. اما امان از شیطان!
"الشَّیطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ، یزَینُ لَهُ الْمَعْصِیةَ لِیرْكَبَهَا وَ یمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِیتُهُ عَلَیهِ..."
شیطان، موکّل اوست که گناه را برایش میآراید تا مرتکب شود و توبهاش را به تأخیر میاندازد تا مرگش فرا رسد.
شیطان از راه تسویف وارد میشود و اوضاع را در نظر ما به نحوی جلوه میدهد که فکر کنیم وقت زیادی داریم؛ گویا در دنیا، جاودانیم! اما ناگهان مرگ در حال غفلت، هجوم میآورد و ما جز حسرت، چیزی نداریم!
این خطبه، با دعای زیبای امام(علیهالسلام) پایان میپذیرد:
"نَسْألُ اللهَ سُبْحَانَهُ أنْ یجْعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَایةٌ وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لا كَآبَةٌ."
از خدا میخواهیم كه ما و شما را از كسانی قرار دهد كه نعمت، آنان را به سرکشی نمیکشاند و به خاطر هیچ چیز، در طاعت خدا کوتاهی نمیکنند و پس از مرگ، دچار پشیمانی و اندوه نمیشوند.
یعنی قدر نعمت را میدانند و هدفدار از آن استفاده میکنند؛ نعمت را وسیلهای برای رسیدن به غایتِ حیات خود میدانند و آن را برای ارضای تن و امیال حیوانیشان به کار نمیگیرند.
***
حال که در جلسات متوالی دربارهی اهمیت "عمل" گفتیم، این سؤال مطرح میشود که برای اصلاح عمل، باید از کجا شروع کرد؟ آیا عمل صالح، صرفاً در زیاد کردن عبادات واجب و مستحب، خلاصه میشود؟
باید بدانیم اولین قدم در عمل، اصلاح سبک زندگی است و مهمترین جزء سبک زندگی که باید مورد بازبینی و اصلاح جدی قرار گیرد، بحث معیشت و اقتصاد است که نقش پایهای و ریشهای دارد و اگر اصلاح نشود، امور دیگر نیز اصلاح نخواهد شد. ما قبل از هر چیز، باید اقتصاد خود را شرعی و اسلامی کنیم؛ چنانکه میدانیم تغذیهی حلال، جایگاه اساسی در عروج معنوی و تربیت انسان دارد و نمازی هم که در مکان غصبی یا با لباس غصبی خوانده شود، صحیح نیست.
حکایت زیر، روشن میکند که اقتصاد در سبک زندگی اسلامی، تا چه اندازه مهم است:
حاکم جوری، از یکی از بزرگان که به علم و عرفان، شهره بود، دعوت کرد که قاضی دربار شود؛ ولی او، خدمت در حکومت جور را نپذیرفت. حاکم، او را بین سه انتخاب، مخیّر کرد: قبول قضاوت، تدریس به فرزندان حاکم و یک وعده غذا را با حاکم، همسفره شدن!
آن عالم با اینکه باتقوا، عالم، عابد و زاهد بود، اما بصیرت کافی نداشت که تشخیص دهد لقمهی حرام، اصل و ریشهی انسان را خراب میکند. لذا گزینهی سوم را انتخاب کرد، به گمان اینکه یک وعده غذا خوردن با حاکم، خطر کمتری دارد. اما ای دل غافل؛ خوردن از غذای حرام حاکم، همان، و ظلمت وجود و پذیرفتن قضاوت و تدریس به فرزندان حاکم، همان!
پس بحث معیشت و اقتصاد، چیزی نیست كه بتوان بیتفاوت از کنارش گذشت. چون پایهی عرفان، عقل و حیات قلب است و بیتوجهی به آن، باعث شده امروز اسراف، تجمل و تضاد طبقاتی، این قدر زیاد باشد و ما شاهد ربا، رشوه و رانتخواری باشیم.
إنشاءالله در جلسات بعد، بیشتر به این موضوع میپردازیم.
[1]- سوره آل عمران، آیه 30 : "تَوَدُّ لَوْ أنَّ بَینَها وَ بَینَهُ أمَداً بَعیداً".
نظرات کاربران